29 فروردین 1389 / 3 جمادی الاولی 1431 / 18 آوریل 2010

ارتش جمهوري اسلامي ايران براي بيعت با حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) و تأكيد بر وفاداري خويش به انقلاب اسلامي رژه كم سابقه و شورانگيزي در سراسر كشور برگزار كرد. مردم از اين رژه پرشور استقبال گسترده اي كردند. درآن روزارتش و مردم يگانگي و همسويي خود را درفداكاري براي اسلام و انقلاب اسلامي به نمايش گذاشتند و ازآن تاريخ به بعد اين روز، روز ارتش جمهوري اسلامي اعلام شد و هرسال به همين مناسبت مراسمي برگزار مي شود.
به دنبال تهديدات نظامي آمريكا در خليج فارس، ناوچه ايراني جوشن در روز 28 فروردين 1367 ش بندر بوشهر را به قصد دريا و حراست از مرزهاي آبي جمهوري اسلامي و صيانت از آب‏هاي خليج فارس ترك كرد. در روز 29 فروردين، كشتي‏هاي نظامي آمريكايي در تجاوزي آشكار به كيان جمهوري اسلامي ايران و در حمايت از رژيم بعث عراق در جنگ تحميلي به سكوهاي نفتي ايراني سلمان، نصر و مبارك حمله برده و آنها را به آتش مي‏كشند. با حضور ناوچه ايراني در اطراف سكوهاي نفتي ايران، فرمانده ناوگان آمريكايي از نيروهاي ناوچه جوشن مي‏خواهد كه هر چه سريع‏تر كشتي را ترك كنند و از محل دور شوند. فرمانده ناوچه جوشن در پاسخ رَجَزخواني‏هاي آمريكايي‏ها با قاطعيت تمام اعلام مي‏كند كه هرگونه حركت تجاوزكارانه آنها با واكنش كوبنده روبه‏رو خواهد شد. از اين رو، هلي‏كوپترها و هواپيماهاي آمريكا، ناوچه جوشن را در محاصره خود مي‏گيرند و پس از دقايقي، درگيري شديدي بين دو طرف واقع مي‏شود. سرانجام پس از اصابت چهار موشك ليزري هاريون و سيصد گلوله توپ به ناوچه جوشن، اين كشتي قهرمان غرق مي‏گردد. مقاومت اين ناو با يازده شهيد و سي و سه مجروح، برگ زرّين ديگري به پرونده حماسه‏هاي نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران مي‏افزايد و خاطره ناوچه حماسه آفرين جوشن را براي هميشه زنده نگاه مي‏دارد.
همزمان با به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي، ارتش رژيم شاهنشاهي كه پيكره اصلي آن را جوانان برومند خانواده‏هاي مسلمان و اغلب مستضعف ايراني تشكيل مي‏داد به نداي رهايي‏بخش رهبر كبير انقلاب اسلامي لبيك گفت و در نتيجه، هم صدا و همراه با امت بعد از براندازي نهايي رژيم ستم‏شاهي، به ستيز بي‏امان با دشمنان داخلي و خارجي انقلاب برخاست. ارتش به عنوان نخستين بازوي توانمند نظامي انقلاب در جهت تحقق اهداف جمهوري اسلامي ايران، تلاش‏هاي خستگي‏ناپذير و مستمري را با فداكاري و ايثار و در ابعاد مختلف آغاز كرد. امام خميني(ره) روز پيوستن ارتش به مردم را با عبارت حكيمانه "لحظه شادي بندگان خدا و يأس ستمگران" نقطه عطف درخشان و افتخارآميز قلمداد فرمود. در اين حال و در شرايطي كه عده‏اي از ناآگاهان و غرض ورزان در همان دوران خواهان انحلال ارتش بودند امام امت به عنوان بزرگ‏ترين حامي ارتش، پاي به ميدان نهاد و طي پيامي در 27 فروردين 1358 ضرورت حفظ ارتش را اعلام و در جهت انسجام و يكپارچگي ارتش، فرمان تاريخي و مهمي را صادر و روز 29 فروردين را روز ارتش نامگذاري كردند. ايشان در اين پيام فرمودند: "اكنون ارتش در خدمت اسلام است و ارتشِ اسلامي است و ملت شريف لازم است پشتيباني خود را از آنان اعلام نمايند. اكنون مخالفت با ارتش اسلامي كه حافظ استقلال و نگهبان آن است جايز نيست. ما و شما و ارتش، برادرانه بايد براي حفظ و امنيت كشورمان كوشش كنيم و به شرارت اشرار و اخلال مفسدين خاتمه دهيم." پس از صدور اين پيام تاريخ ساز، ارتشيان نيز در عمل ثابت كردند كه شايستگي حمايت و پشتيباني امام امت را داشته و دارند و در اين رهگذر، با خلق حماسه‏هاي عظيم و به ياد ماندني در سال‏هاي پيروزي انقلاب اسلامي و پس از آن، اوراق زريني بر دفتر تاريخ سراسر حماسه قيام ملت ايران افزودند.
ميرزا ابوالقاسم موسوي زنجاني فرزند ميرزا كاظم، يكي از علماي شيعه‏ي قرن سيزدهم هجري قمري و از شاگردان سيدمحمدباقر، حجت‏الاسلام رشتي و حاج محمدابراهيم كلباسي بوده است. وي براي تكميل تحصيلات خود به عتبات عاليات رفت و پس از اتمام دروس به زنجان بازگشت. ميرزاي زنجاني پس از ورود به زادگاهش، رياست مذهبي آن شهر را به عهده گرفت و نفوذ بسياري در ميان مردم يافت. از وي بيش از ده دوره اثر ارزشمند بر جاي مانده است كه ايضاحُ الدَّلائل في حساب عِقد الاَنامِل، تخريبُ الاسباب و مَقاليدُ الابواب و... از آن جمله‏اند. وفات اين عالم بزرگوار در سوم جمادي الاول 1293 قمري در زنجان اتفاق افتاد.
حاج سيداسماعيل بن سيد صدرالدين صدر از بزرگ‏ترين علما و مراجع تقليد و طراز اول قرن چهاردهم هجري مي‏باشد. مراتب علمي و كمالات نفساني او مشهور و مسلم بوده و مورد تاييد است. در شش سالگي و بعد از فوت پدر، در 1262 ق تحت تعليم برادر بزرگ خود معروف به آقامجتهد قرار گرفت. سپس راهي عتبات گرديد و از محضر ميرزا محمدحسن شيرازي و ديگر بزرگان استفاده كرد و به حَسَب تكليف شرعي، در كربلا اقامت گزيد. در آن جا بناي تدريس گذاشت و از مراجع وقتِ آن ديار شد. ميرزا حسين ناييني، سيدشرف الدين عاملي و سيدحسين فشاركي از جمله شاگردان اويند. فتواي مشهور سيداسماعيل صدر در خصوص تاييد حركت‏هاي استقلال طلبانه و رَدِّ سلطه‏ي بيگانگان، از عشق او به جهان اسلام حكايت دارد و با اين همه، ساده‏زيستي، دوري از تعارفات و تشريفات، رسانيدن وجوه شرعي به مستحقّان و تحمل شرايط دشوار زمانه، از خصوصيات و صفات برجسته‏ي اين عالم رباني است. سرانجام اين فقيه بزرگوار در سامرا چشم از جهان فرو بست و در حرم امام موسي كاظم(علیه السلام) مدفون گشت.
بلغارستان استقلال كامل خود را اعلام كرد. اين كشور در سال1878ميلادي ازدولت عثماني جدا شد و برطبق پيمان سَن اِستفانو اميرنشيني خودمختاروقسمتي ازمقدونيه شد. اين پيمان دركنگره برلين مورد تجديد نظرقرارگرفت و بدين ترتيب بلغارستان تقسيم شد و هرسه ناحيه به نحوي تحت نفوذ دولت عثماني قرارگرفتند. سرانجام نخستين شاه بلغارستان، روملياي شرقي را تصرف كرد و جانشين او فرديناند كوبورگ كوتا درسال1909ميلادي استقلال كامل اين سرزمين را اعلام كرد.
جمهوري ايرلند به موجب قانون اين جمهوري مستقل اعلام شد و ازجامعه كشورهاي مشترك المنافع خارج شد. اين جمهوري مبارزات 800 ساله اي درتاريخ خود براي كسب استقلال ازانگلستان ثبت كرده است. شايان توجه است كه هنوز بخشهايي ازايرلند براي بدست آوردن آزادي با عوامل انگليسي مبارزه كنند.
نخستين كنفرانس نمايندگان ملل آسيايي و اِفريقايي مشهور به كنفرانس باندونگ در شهري به همين نام دراندونزي تشكيل شد. دراين كنفرانس عِلاوه برنمايندگان 29كشوراِفريقايي و آسيايي و نمايندگاني ازجانب كنگره ملي اِفريقا، اسقف ماكاريوتين و سياهپوستي ازاِمريكا براي نظارت حضورداشتند. درپايان اين نشست قطعنامه اي به منظورحمايت ازهمكاريهاي اقتصادي و فرهنگي و حق تعيين سرنوشت ملل آسيايي و اِفريقايي تصويب شد. همچنين قطعنامه اي برضد استعمارازجمله استعمارفرانسه درمراكش و تونس و استعمارهلند درگينه جديد به تصويب رسيد.
پس از آن كه جنبش افسران آزاد مصر به فرماندهي ژنرال محمد نجيب در 23 ژوئيه 1952م عليه رژيم سلطنتي كودتا كرد، ملك فاروق، پادشاه مصر را مجبور به استعفا نمود. از آن هنگام، محمد نجيب رياست شوراي فرماندهي انقلاب را بر عهده گرفت و هنگامي كه فرزند ملك فاروق را كه به عنوان پادشاه جديد مصر معرفي شده بود از مقامش خلع كرد، خود در ژوئن 1953م به عنوان اولين رئيس جمهور مصر برگزيده شد. اين مقام چندان پايدار نماند و ژنرال نجيب در 18 آوريل 1954م قرباني هم‏رزم خود، سرهنگ جمال عبدالناصر گرديد و تا پايان عمرِ عبدالناصر، تحت نظر بود.
فكر تشكيل جامعه‏اي از كشورهاي غيرمتعهد يا كشورهاي مستقل و غيروابسته به دو بلوك شرق و غرب كه به نام جنبش عدم تعهد معروف است، نخستين بار در جريان تشكيل اولين كنفرانس سران 22 كشور آسيايى و 6 كشور افريقايى در شهر باندونگ اندونزي به وجود آمد. در اين كنفرانس كه از 18 تا 27 آوريل 1955م به دعوت دكتر احمد سوكارنو رئيس جمهور وقت اندونزي تشكيل شد، شخصيت‏هاي نامداري هم‏چون جواهر لعل نهرو نخست‏وزير هند، چوئن لاي نخست وزير چين و جمال عبدالناصر رئيس جمهور مصر حضور داشتند. در كنفرانس باندونگ، پنج اصل معروف هم‏زيستي مسالمت‏آميز بين كشورهاي داراي نظام‏هاي مختلف سياسي به تصويب رسيد كه شامل: استعمارزدايى و مبارزه با امپرياليسم، ايجاد وحدت و يك‏پارچگي ميان كشورهاي جهان سوم، برقراري مناسبات اقتصادي آزاد و مستقل از هر دو ابرقدرت شرق و غرب و كمك به برقراري صلح و امنيت ميان كشورهاي عضو مي‏باشد. جنبش عدم تعهد، تشكيلات و مركز ثابتي ندارد و در فاصله هر يك از كنفرانس‏هاي سران، رئيس آخرين كشور ميزبان، رياست جنبش و ترتيب دعوت جلسات بعدي كنفرانس را برعهده دارد. با اين حال تشكيلات اين جنبش عبارتند از: كنفرانس سران كه بايد در هر سه سال تشكيل جلسه دهند؛ دفتر اجرايى شامل كميته هماهنگي متشكل از برخي كشورهاي عضو، و كنفرانس وزراي امور خارجه كه هر سال يك جلسه دارند. اولين جلسه رسمي جنبش عدم تعهد و آغاز به كار آن، در جريان كنفرانس سال 1961م در شهر بلگراد يوگسلاوي بود. اين جنبش در حال حاضر بيش از يك‏صد عضو دارد و پس از سازمان ملل متحد، بزرگ‏ترين سازمان بين‏المللي جهان است.
جمهوري زيمبابوه با 390/757 كيلومتر مربع مساحت در جنوب افريقا و در همسايگي زامبيا، بوتْسوانا و موزامبيك واقع شده است. جمعيت زيمبابوه بيش از 11 ميليون نفر بوده و پيش‏بيني مي‏شود كه جمعيت آن تا سال 2025م بيش از 15 ميليون نفر شود. اكثريت مردم زيمبابوه سياه مي‏باشند، بيشتر آنها مسيحي بوده و داراي زبان رسمي انگليسي هستند. پايتخت زيمبابوه، شهر هراره و ديگر شهرهاي آن بولاوايو و گوِرو مي‏باشند. واحد پول اين كشور، دلار زيمبابوه است. زيمبابوه كه نام قديمي آن رودزياي جنوبي بوده است. در قرن نوزدهم به وسيله فردي انگليسي كشف و تسخير شد. انگليسي‏ها در قرن نوزدهم تمام سرزمين فعلي زيمبابوه را به تصرف خود درآوردند و در سال 1888 آن را تحت الحمايه خود خواندند. در سال 1895 تمام سرزمين‏هايى كه اكنون دو كشور زامبيا و زيمبابوه را شامل مي‏شود به نام "رودزيا" خوانده شد و اداره امور آن به كمپاني "افريقاي جنوبي انگليسي" واگذار شد. در سال 1964، پس از اعلام استقلال رودزياي شمالي كه به نام زامبيا خوانده شد، در رودزياي جنوبي نيز سياهپوستان خواهان سهمي در حكومت شدند، اما دولت انگليسي زير بار نرفت. تا اين كه سرانجام پس از مبارزات بسيار و مقاومت در برابر فشارهاي بين‏المللي از جمله تحريم‏هاي اقتصادي، در 18 آوريل سال 1980 به دنبال انتخابات عمومي، رژيم جديد رودزيا با نام جديد زيمبابوه از طرف كليه كشورهاي جهان به رسميت شناخته شد. نظام حكومتي زيمبابوه، جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانون‏گزاري است. زيمبابوه به معناي "خانه سنگي" است و ساختمان‏هاي عظيم سنگي از قرون قبل از ميلاد در آن به يادگار مانده است.
در 18 آوريل 1996م نيروي هوايى رژيم صهيونيستي، مقر نيروهاي حافظ صلحِ سازمان ملل در دهكده قانا در جنوب لبنان را كه صدها غير نظامي لبناني در آن پناه گرفته بودند مورد حمله قرار داد. در اين حمله وحشيانه كه در جريان عمليات نظامي ارتش رژيم صهيونيستي عليه لبنان تحت عنوان خوشه‏هاي خشم انجام شد، حدود 110 غير نظامي لبناني كشته و تعدادي نيز مجروح شدند. قتل عام فجيع اين پناهندگان كه 33 تن از آنان، كودكان زير 10 سال بودند، خشم افكار عمومي را در جهان برانگيخت و صهيونيست‏ها را به خاتمه دادن به بمباران لبنان مجبور كرد. در اين حال، امريكا مانع تصويب قطعنامه شوراي امنيت در محكوميت رژيم اسرائيل شد. اما مجمع عمومي سازمان ملل با تصويب قطعنامه‏اي، ضمن محكوم كردن اين جنايت، تل آويو را به پرداخت 2/4 ميليارد دلار غرامت به قربانيان فاجعه قانا ملزم كرد. هرچند كه رژيم صهيونيستي به دليل عدم ضمانت اجرايي مصوبات سازمان ملل از پرداخت اين غرامت نيز خودداري نمود، اما اين محكوميت بازتابي از انزجار جهانيان از جنايات رژيم صهيونيستي به دنبال آورد.
: سالوت سار با نام مستعار پول پوت و معروف به قصاب كامبوج، در سال 1928م در خانواده‏اي ثروت‏مند در اين كشور به دنيا آمد. وي از شش سالگي به واسطه برادرش كه در دربار كامبوج خدمت مي‏كرد وارد كاخ سلطنتي شد و نزد معلمان فرانسوي به تحصيل پرداخت. پول پوت در 21 سالگي به همراه جوانان درباري عازم فرانسه شد و چهار سال در بهترين مدارس اين كشور تحصيل كرد. وي در اين مدت تحت تأثير افكار كمونيستي قرار گرفت و پس از بازگشت از فرانسه به همراه چند تن از همفكران خود به سازمان زيرزميني كمونيست‏هاي كامبوج پيوست. پول پوت از اواخر دهه 1960م كه رژيم طرفدار غرب در كامبوج بر اثر پيروزي‏هاي كمونيست‏ها در ويتنام تضعيف شده بود، مشغول سازماندهي يك نيروي چريكي براي سرنگون ساختن حكومت كامبوج و قبضه كردن قدرت شد. در اين ميان هر چند پس از آن، حكومت دست‏نشانده امريكا برسر كار آمد، اما ديكتاتوري او، موجبات نارضايتي مردمي را فراهم ساخت. از اين رو، پول پوت با استفاده از اين فرصت، بر طرفداران خود افزود و با كمك نيروي مقاومت كامبوج موسوم به خِمِرهاي سرخ به تدريج كنترل بخش بزرگي از كشور را به دست گرفت. اين نيروها در سال 1975م حكومت نظامي را سرنگون كردند و خود زمام امور را به دست گرفتند. آغاز حكومت خِمرهاي سرخ در كامبوج در واقع آغاز فاجعه‏اي بود كه نه تنها در قرن بيستم كه در طول تاريخ، كمتر نظير آن ديده شده است. به دستور پول پوت، كمترين مقاومت با مرگ پاسخ داده مي‏شد و به اين ترتيب نزديك به يك چهارم جمعيت هشت ميليوني كامبوج طي كمتر از چهار سال به كام مرگي سخت فرو افتادند. در اين مدت، چين تنها كشوري بود كه با رژيم پول پوت رابطه داشت هر چند وي از حمايت پنهاني امريكا نيز برخوردار بود. پول پوت با اعتقاد به حذف سرمايه‏داري، شهرها را نابود ساخت و كمترين مظاهر تمدن را از بين برد. منسوخ شدن كامل مالكيت خصوصي، مبارزه خشن و بي رحمانه با دين و قتل عام فراوان با وسايل ابتدايى، بخشي از كارنامه جنايت بار رژيم پول پوت به شمار مي‏رود. رژيم پول پوت در نهايت در 17 ژانويه 1979م با يورش نظامي ويتنام به كامبوج كه به عنوان حمايت از مخالفان رژيم صورت گرفت ساقط شد و خودِ پول پوت، از پايتخت گريخت. سال‏هاي پاياني عمر پول پوت به انزوا، بيماري و خشونت بر زيردستان گذشت. اين امر باعث شورش اطرافيان و تحويل او به دادگاه گرديد. اما اجلْ مهلت چنداني به وي نداد و قصاب كامبوج پس از عمري جنايت، وحشي‏گري و آدم‏كشي سرانجام در 18 آوريل 1998م در هفتاد سالگي درگذشت و با كوله‏باري از قساوت و بي‏رحمي به زباله‏دان تاريخ فروافتاد.
عبدالعزيز علي عبدالحفيظ الرِّنتيسي، مبارز معروف فلسطيني و رهبر جنبش مقاومت اسلامي فلسطين حماس در 23 اكتبر 1947م، يعني هفت ماه پيش از شكل‏گيري رژيم نژادپرست اسرائيل در منطقه يافا در فلسطين به دنيا آمد. با اعلام موجوديت رژيم غاصب قدس، پدر و مادرش ناگزير شدند همراه وي و نه برادر و دو خواهرش به اردوگاه خان يونس در جنوب نوار غزّه كوچ كنند. رنتيسي در شش سالگي وارد مدرسه ابتدايى شد اما فقر و تنگناي شديد مالي، وي را وادار كرد تا براي كمك به خانواده به دست فروشي روي آوَرَد. با اين حال تحصيلات خود را ادامه داد و دوره دبيرستان را با رتبه ممتاز به پايان رساند. وي سپس براي تحصيل در رشته پزشكي راهي شهر اسكندريه مصر شد و در 1976م با رتبه بالا از اين دانشگاه فارغ‏التحصيل گرديد. رنتيسي از آن زمان به فلسطين بازگشت و در كنار مسئوليت‏هاي سياسي و اجتماعي، به تدريس، معالجه و درمان بيماران و مجروحان فلسطيني پرداخت. وي در سال‏هاي 1982 تا 1992م بارها به زندان رژيم صهيونيستي افتاد و آخرين بار در سال 1997م از زندان رهايى يافت. عبدالعزيز رنتيسي و شيخ احمد ياسين، ديگر مبارز فلسطيني، از پايه‏گذاران جنبش مقاومت اسلامي فلسطين، حماس، در سال 1987م بودند. وي در سال 1992م به همراه چهارصد تن از مجاهدان فعال و مسؤولان حماس و جهاد اسلامي به لبنان تبعيد شد و در مقام سخنگوي رسمي تبعيد شدگان فعاليت كرد. پس از چندي، رژيم صهيونيستي تحت فشار افكار عمومي، به وي و ديگر مبارزان فلسطيني اجازه ورود به فلسطين را داد، اما وي به محض ورود به فلسطين بازداشت شد و تا سال 1997م در زندان به سر بُرد. رنتيسي در سال‏هاي پس از آن، فعاليت‏هاي سياسي خود را افزايش داد و تحت نظر او، تلفات سنگيني به رژيم صهيونيستي وارد آمد. وي در سال‏هاي پاياني عمر، به عنوان يكي از رهبران مؤثر مبارزان فلسطيني و مرد شماره دو جنبش حماس فعاليت كرد. از اين رو، مزدوران رژيم صهيونيستي درصدد از ميان برداشتن او بودند اما ترور رنتيسي در بهار 2003م ناكام ماند. آشنايى با زبان انگليسي و شخصيت مؤثر وي در محافل سياسي داخل فلسطين، ذهن باز و روشن، حافظه قوي و برخورد قاطع با اقدامات اسرائيل، از جمله ويژگي‏هاي بارز شهيد عبدالعزيز رنتيسي بود. عبدالعزيز رنتيسي پس از شهادت شيخ احمد ياسين، رهبر معنوي حماس، به رهبري اين جنبش در نوار غزه برگزيده شد، اما 26 روز بعد در حمله بالگردهاي رژيم صهيونيستي در 18 آوريل 2004م در 57 سالگي به شهادت رسيد. در اين ترور، فرزند و دو همراه رنتيسي نيز به شهادت رسيدند و بار ديگر قساوت و سبوعيت رژيم صهيونيستي را به اثبات رساند.